ترک نماز چه آثار و عواقبی به همراه دارد؟
ترک نماز، قطع رابطه کردن با آفریدگار هستی است.این عمل در دنیا و آخرت، عواقب تلخی دارد؛ از جمله این که:
انسان را از فیض الهی و رحمت بیانتهای خداوند دور میکند. باعث محرومیت از بهشت رضوان پروردگار میشود. نفرین نماز را نباید دستکم گرفت، ضایعکنندهی نماز بهجای آنکه آن را وسیلهی خودسازی و تقرّب به خدا قرار دهد، به ابزاری برای تخریب خویش تبدیل میکند؛ او نه تنها خود و نماز خویش را تباه میکند؛ بلکه کارهای دیگرش را نیز که تابعی از متغیّر نمازند، از بین میبرد. چه فضایی امنتر از فضای ارتباط با خدا و دقّت در این ارتباط است. کسی که برای ارتباط معنوی با خداوند ارزش قایل است، در واقع، به غیر خدا پشت کرده و از وسوسهی شیطان در امان است و کسی که از وسوسهی شیطان در امان بماند، در وادی امن و آسایش واقع میشود؛ امّا اگر به نماز احترام نگذارد و حرمت آن را حفظ نکند، شیطان بر او جرأت پیدا کرده و وی را در دام خود میافکند. کسی که به نماز بیاحترامی کند، نه در دنیا مورد شفاعت قرار میگیرد، نه در عالم برزخ و نه در قیامت.
نماز از دیدگاه دانشمندان و متفکّران:از دیرینهترین زمانی که تاریخ از احوال بشر به یاد دارد، همواره نیایش و نماز سرلوحهی آیینهای ریشهدار زندگی انسان بوده است.در قرن حاضر متفکّران به طور گسترده دربارهی نماز و نیایش بحث میکنند و سخن از نیایش، ارتباط معنوی با خدا و دعا به زبان میآورند. آنان خود اذعان میکنند که نیایش و نماز باعث متّصل شدن به رحمت بیمنتهای الهی است.
در واقع، آنقدر که دعا و نماز برای روح لازم است، غذا برای بدن ضرورت ندارد؛ زیرا اغلب لازم است برای تندرستی بیشتر به خودمان گرسنگی بدهیم و از غذا خوردن خودداری کنیم؛ امّا در مورد دعا و نماز چنین امتناعی نمی تواند وجود داشته باشد.
ماکس مولر ـ خاورشناس آلمانی ـ میگوید: گذشتگان ما از آن زمان به درگاه خداوند سر فرود آورده بودند که حتّی برای خدا نامی هم نگذارده بودند. گاندی ـ ناجی هندوستان ـ مینویسد: « به همان اندازه که غذا برای بدن لازم است، دعا و نماز نیز برای روح و روان ضرورت دارد». توماس هایس لوپ می گوید: مهمترین مطلبی که در طول چندین سال تجربه و آزمایش به دست آوردم، این است که بهترین وسیله برای درمان بیخوابی نماز است. به عبارت دقیقتر، مهمترین وسیلهی ایجاد آرامش در روان و اعصاب انسان نمازاست.
هنری لینک در کتاب «بازگشت به ایمان» اظهار میدارد: درنتیجهی تجربهی طولانی خود در اجرای آزمونهای روانی، به این مطلب پی بردهام که مؤمنان دارای شخصیتی قوی و بهتر از افراد بی ایمان هستند.
توین لی معتقد است بحرانی که بیشتر اروپاییان وآمریکاییان در قرن حاضر دچار آن شدهاند، اساساً به فقر معنوی آنان بازمیگردد. او عقیده دارد تنها راه درمان این فروپاشی اخلاقی که دنیای غرب گرفتار آن است، بازگشت به دین و معنویّت میباشد.
کویینگ میگوید: «ایمان منشأ بروز امید در وجود انسان است؛ به طوری که میتواند فشارهای روحی و روانی را تا حدّ ممکن کنترل کند». وی در پژوهشی که در امریکا انجام داد، به این نتیجه رسید که معنویّت و اعتقاد به باورهای مذهبی و دینی به انسان این توانایی را میدهد که بهتر بتواند با درد و مشکلات ناشی از بروز بیماری کنار بیاید.
دیل کارنگی روانشناس و بنیانگذار دانشکدهی علوم انسانی در نیویورک که در جهان متمدّن کنونی در کار خود بی مانند بوده، میگوید: «من هنوز هم از کشف رمز اثر دعا و نماز عاجزم، توسّل به خدا سه اصل روانشناسی را که همه (چه مشرک، چه دیندار) به آن نیازمندند، در انسان زنده میکند: دعا و نیایش به ما کمک میکند تا ناراحتیها و گرفتاریها را هنگام دعا بر زبان آوریم و آنها را حل کنیم. بر اثر نیایش احساس میکنیم شریکی برای غم خود یافتهایم و تنها نیستیم. دعا و نیایش انسان را به تحرّک وا میدارد، او را به سوی هدف رهنمون میشود و انگیزهی زندگی را تقویت میکند. پس چه زیبا و ارزشمند است که ما مسلمانان به نماز و جایگاه رفیع آن واقف باشیم و در به جا آوردن این عبادت سترگ و انسانساز کوتاهی نکنیم.
بررسی نتایج تحقیقات تجربی: پالینکاس موریس؛ هربرت نبسون نقش دعا و نماز را در تنظیم و تعدیل فشار خون، تعداد ضربان قلب و متابولیسم بدن و تنفّس بررسی کرد؛ حالتی که با قویترین داروها غیرممکن است. همچنین کیت، کولکاس و کوینگ و …. تحقیقاتی در زمینهی ایمان و مذهب و نقش آن در کاهش اضطراب انجام دادهاند که همگی گویای این حقیقت بود که نماز و دعا باعث کاهش اضطراب و تنش در افراد میشود؛ و چرا چنین نباشد، ارتباط با خالق آسمان و زمین باعث هر خیر و رحمت و علّت تمام شادکامیها و سعادتمندیهاست.کسی که اهمّیّت ذکر خدا را بشناسد، به خوبی درک میکند که اعراض از یاد خداوند چه خسارت بزرگی است.