اسلام و قرآن در رابطه با تصمیم گیری چه می گویند؟
قدم اول در تصمیم گیری در قرآن به این شکل بیان شده است و در ذیل به تعدادی از آنها اشاره شده است در واقع سوالی که در اینجا بسیار کمک کننده است این است که قدم اول در تصمیم گیری چیست؟ آیات زیر را بخوانید و جواب خود را بیابید:
قرآن پاسخ می دهد:
در این باره، حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: «مَن شاوَرَ ذَوِی العُقولِ استَضاءَ بانوارِ العُقول»
هر که با خردمندان مشورت کند، از پرتوی خردها روشنایی گیرد.
فردوسی ـ شاعر حماسه سرای قرن چهارم ـ چنین می گوید:
اگر انسانها درست بیندیشند و به وجدان خود و داوری عقل شان مراجعه کنند، به خوبی آگاه میشوند که جهان بر اساس حق آفریده شده و نظاماتی بر آن حاکم است که دلیل بر وجود علم و قدرت کامل در خالق این جهان است. مراجعه و پرسش از عالم و کارشناسان امری کاملاً منطقی است. البته آن جایی باید سؤال کنیم که خود نتوانیم بفهمیم، نه آن که هرچه را نمیدانیم بدون آن که فکر و تأمّلی کنیم، بپرسیم. لذا بهتر است:
در سؤال کردن، به دنبال کلیدها باشیم؛ نه دستورالعملهای بدون بصیرت و تأمّل.
به عنوان نمونه، اين سؤالات، از آن دسته سؤالاتی است که هر روز باید از خود بپرسيم و در صورت لزوم برای رسيدن به جواب بهتر، با اهل نظر دربارهی آن ها مشورت كنيم:
در اين لحظه بهترين كاري كه ميتوانم انجام دهم، چيست؟
تا به امروز چه كارهايي را در زندگيام بايد انجام ميدادم كه ندادهام؟
تا به امروز چه كارهايي را در زندگيام نبايد انجام ميدادم كه دادهام؟
بهترين كارهايي را كه از اين پس ميتوانم انجام دهم، با توجّه به اهدافم كدامند؟ (پس از شناسايي، اولويتبندي كنيم.)
آيا وظايف خود را نسبت به خود، خانواده، جامعه، هستي و سرمنشاء تمامي خوبيها ميشناسم؟
پس از انجام اقدامات اوّلیه باید بدانیم که با چه چیزهایی راهمان را ادامه دهیم؟
گفتن اینها به تنهایی کافی نیست بهتر است آنها را بر روی یک برگه بنویسید و درباره تک تک آنها فکر کنید.
قرآن پاسخ می دهد:
«یا أیُّها الَّذینَ امَنوا اصبِرُوا و صابِرُوا …» ای کسانی که ایمان آوردهاید، صبر کنید و ایستادگی ورزید.
«لَئِن شََکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم …» اگر واقعاً سپاسگزاری کنید، نعمت شما را افزون خواهم کرد.
«فَذَکِّر إن نَفَعَتِ الذِّکری.» یادآوری کن که یادآوری سودآور است.
«وَالَّذینَ امَنوا أَشَدُّ حُبّاً للهِ …» آنان که ایمان دارند، به خدا محبّت بیشتری دارند.
اسلام دین ارتباط است؛ ارتباط با خود، خدا، مردم و تمام کائنات. چهار بال حرکت انسان در ارتباط پویا، مستمر و هدفمند با این چهار حوزهی ارتباطی، صبر و شکر و ذکر و عشق می باشند.
صبر، زمینهی رسیدن به سعادت و پیروزی است. مسلمانان باید مشکلات یکدیگر را تحمّل کنند و یکدیگر را به صبر سفارش کنند. ابتدا باید در مقابل نفس و مشکلات زندگی صبور باشیم، سپس در مقابل دشمنان. (اصبروا ـ صابروا).
شکر آن است که انسان نعمت را از خدا بداند (نه از زیرکی، علم، عقل و تلاش خود یا دیگران). جالب این است که با شکر، نهتنها نعمتهای خداوند بر ما زیاد میشود، بلکه خود ما نیز رشد پیدا میکنیم، زیاد میشویم و بالا میرویم. با انجام شكرگزاري، فعّاليت غدد پاراسمپاتيك بيشتر مي شود؛ بدين شكل، خونرساني و اكسيژنرساني به قلب و عروق راحتتر انجام ميشود. حاصل تمام اين ها كاهش اضطراب و استرس و افزايش آرامش در وجود انسان است.
امّا انسانی که صبر و شکر را در خود به جریان انداخته، به تذکّر نیاز دارد و آن را از هرکس میپذیرد. براي اين كه بهترين زندگي را داشته باشيم، نياز به تذكّر و يادآوري داريم؛ چرا که یادآوری توانمندیها و تذکّر خطاها از جمله وسایل رسیدن به موفّقیّت است. بهتر است در این راستا، از خانواده و اطرافيان بخواهيم كه در يادآوري آنچه هستیم و آنچه باید باشیم، به ما كمك كنند. ما نیز با زمينهسازي مناسب به نيّت هديه، همراه با لبخند يكي از عيب هاي دوست صميمي و با ظرفيت خود را به او تذكّر دهيم.
فراتر از همهی این ها، به فرمودهی حضرت علی( علیه السلام):
«إن کُنتُم تُحِبّون الله فَاخرجوا مِن قُلوبکُم حُبّ الدّنیا.»
اگر خدا را دوست دارید، حبّ دنیا را از دلهایتان بیرون کنید.
عشق حقیقی همیشه متوجّه نوعی از کمال است. انسان هرگز عاشق نیستی و کمبودها نمیشود؛ بلکه همواره دنبال هستی و کمال میگردد، به همین دلیل، آن کس که هستی و کمالش از همه برتر است، از همه کس به عشق ورزیدن سزاوارتر است.
انسان امروزي حتّي اگر با نگاه منفعتانديش خود، قصد انتخاب معشوقش را داشته باشد، يك چنين فاكتورهايي را مدّنظر قرار ميدهد:
مهربانترين
بي نيازترين
قابل اعتمادترين
كمتوقّعترين
در این مورد، عطّار نیشابوری می گوید:
آنكه حبّ حق نباشد در دلش از عمل جز باد نبود حاصلش
سؤال بعد این است که وقتی احساس ترس و یا تنهایی کردیم، چه کنیم؟ سراغ چه کسی برویم؟ به چه کسی دل خوش کنیم؟
قرآن پاسخ می دهد:
«فَاعلَمُوا أَنَّ اللهَ مَولاكُم نِعمَ المَولي وَ نِعمَ النَّصيرُ.»
بدانید که خدا مولای شماست، بهترین مولا و بهترین یاور.
مولای متّقیان این گونه اظهار می دارد:
«لا یَجمَعُها غَیرُکَ لأنَّ المُستَخلَفَ لا یَکونُ مُستَصحَباً و المُستَصحَبُ لا یَکونُ مُستخلَفاً »
امّا آن تویی که همه جا راه کنی و با همه کس همراه باشی و همراهی کنی.
نظر فردوسی نیز چنین است:
كه تخت بزرگي نماند به كس جهاندار باشد ترا يار بس
با کمی دقّت، متوجّه خواهیم شد که بهترين دوست و همراه ما كسي است كه از همه به ما نزديكتر، از همه به ما مهربانتر و از همه به ما آگاهتر باشد.كسي كه ما را به ديگري نميسپارد، ما را فراموش نميكند و ما را براي نياز خودش نميخواهد. بد نیست در اینجا مشخّصات يك دوست و همراه خوب را با هم نظاره کنیم:
عاقل و باتجربه بودن
يكدل و يكرو بودن
در شادي و غم، در راحتي و رنج، مشاركت و همدردي داشتن
حفظ آبرو كردن
در پشت سر صادق بودن
بازوي انسان بودن در انجام كارهاي شايسته
كمتوقّع بودن
رازدار بودن
این دوست و همراه خوب و مهربان در زندگی تو کیست؟ بد نیست درباره اش فکر کنی. حتما به نتیجه های خوبی می رسی…??