ویژگی های افراد با اعتماد به نفس بالا
برای هر تغییری اعتماد بر خویشتن لازم است. بدون اعتماد به نفس پای می لغزد و دل می هراسد.
آيا شما از اعتماد به نفس كافي برخوردار هستيد؟ آيا مي دانيد موفّقيّت ها و شكست هایتان در زندگي رابطهاي مستقيم با ميزان اعتماد به نفستان دارد؟
انسان موجودی اجتماعي است و برقراري ارتباط از نيازهای ضروري زندگي او؛ امّا گاه، پاره اي از انديشه هاي نادرست كه در جان ما ريشه دوانده و اعتماد به نفس ما را پايين آورده است، مانع ورود فعّالانهي ما به عرصهي اجتماع مي گردد؛ به عنوان مثال اگر شما فكر ميكنيد كه تنها در صورتي ارزشمنديد كه هيچ اشتباهي نداشته باشيد و هيچ كسي را ناراحت نکنید، خواه ناخواه از بيم آن كه مورد انتقاد ديگران قرار بگيريد، از درگير شدن با مسایل اجتماعي پرهيز خواهيد كرد. هیچ يك از ما نبايد خود را صرفاً در ارتباط با ديگران تعريف كنيم.
افرادی كه در صورت تمجید ديگران، احساس مثبت دارند و در غير اين صورت، دچار غم و يأس مي شوند، بيترديد از اعتماد به نفس قابل قبولي برخوردار نيستند. در اين افراد حتّي نشانه هاي برجستهي اعتمادبهنفس، روابط اجتماعي گسترده ، پرحرفي، توان خيره شدن در چشمان مخاطب، بلندكردن صدا، پرده هايي براي پوشاندن نقاط ضعف هستند. اين گروه هميشه با حالتي حق به جانب، ديگران را بي فرهنگ، ضعيف و كم ارزش قلمداد مي كنند.كمبود اعتماد به نفس علاوه بر مشكلاتي كه در روابط اجتماعي ما فراهم مي آورد، به بسياري ازآسيب هاي شخصي، رواني و عصبي از جمله اضطراب، افسردگي و…نيز دامن مي زند.
افراد با اعتماد به نفس بالا و کسانی که زندگی خود را بر مبنای اعتماد به خود بنا می کنند این ویژگی ها را دارند که در ذیل به چند مورد از آنها می توان اشاره کرد :
خود را ارزشمند دانسته و به خود اعتماد دارند.
كنترل زندگي خود را در دست گرفته و مسؤولیت زندگی را به عهده میگیرند.
حضرت علي (ع) ميفرمايند: إذا هِبْتَ أمْر اًفَقَع فيه؛ فإنّ شِدَة تَوقّيهِ أعظَمُ مِمّا تخافُ مِنهُ.
چون كاري به چشمت بزرگ آمد، درميان آن قرار بگير؛ چرا كه گاه دشواري انجام ندادن آن كار از ترسي كه از انجام آن كار داري، بيشتر است.
عشق به يادگيري، كسب تجربههاي جديد، گرايش به بالابردن آگاهي و احساس مفيد بودن.
با رويدادهاي زندگي برخورد مثبت و سازندهای دارند.
ارزش و اتّكا به خود، بدون نياز داشتن به تأييد و تشويق غيرضروري ديگران.
تلاش میکنند در بهترین بودن در کارها و به بهترین نحو از امکانات استفاده مینمایند.
خود را همانگونه كه هستند، دوست دارند و توجّه دیگران برایشان اهمّیّتی ندارد.
مثبتاندیش هستند و احساس ضعف در برابر مشكلات و موانع نمیکنند.
براي بهبود و گسترش در روابط، بر دانش خود میافزایند.
خواستههاي خود را میشناسند و از طرحریزی جدید برای اهداف هراسی ندارند.
راز تفاوت ميان اعتماد به نفس و غرور
بسياري از ما هنگامي كه جملههایی نظیر: رؤياهاي خود را هرگز محدود نكن. مي تواني هميشه و در همه حال، احساس اعتمادبهنفس داشته باشي و … را ميشنويم، صداي كوچكي در سرمان ميگويد: خوب نيست زياد از خودت مطمئن باشي؛ بهتر است كمي متواضع و فروتن باشي.
اگر شما نيز چنين افكار و احساساتي داريد، بيگمان در سيستم فكريای رشد کردهاید كه تا حدّ بسيار زيادي قابليّت احساس اعتماد به نفس را در شما پايين آورده.
آيا والدينتان هرگز شما را به دليل بلندپروازيها يا آرزوها يا رؤياهايتان تحقير يا حتّي تنبيه كردهاند؟
آيا شما در كودكي به طرز ناخودآگاه، اين پيام را به صورت كلامي يا غير كلامي دریافت کردهاید كه اگر زيادي خودتان را قبول داشته باشيد، ديگران شما را دوست نخواهند داشت؟
چنانچه حتّي به يكي از سؤالات بالا پاسخ مثبت دهيد، اين احتمال وجود دارد كه به راحتي نتوانيد خودتان را دوست داشته، و براي خودتان ارزش و احترام زيادي قایل باشيد.
«اعتماد به نفس يا خودباوري هرگز با غرور و منيّت و خودبزرگبيني يكي نيست؛ اعتماد به نفس به اين معناست كه خودتان را باور كنيد؛ امّا غرور يا منيّت آن است كه بخواهيد به ديگران اثبات كنيد كه ازآنان بهتر و برتريد.»
در اين رابطه، حضرت علي (ع) چنين ميفرمايند:
سَيِّئةٌ تَسوُءُكَ خَيْرٌ عِنْدَالله مِنْ حَسَنةٍ تُعْجِِِبُكَ. گناهي كه تو را پشيمان كند، بهتر از كار نيكي است كه تو را به خودپسندي وادارد.
آيا كساني را ميشناسيد كه به نظرتان مشكل خودبزرگبيني دارند؟ كساني كه مدام اسم و رسم و موفّقيّت ها و دستيابيهايشان را به رخ شما ميكشند؛ حتّي هنگامي كه چيزي از آن ها نپرسيدهايد؟ اينگونه افراد، مدام لاف ميزنند كه چقدر پول درآوردهاند يا چقدر اسباب و اثاثيهي نو خريدهاند. هنگامي كه دور و بر چنين افرادي هستيد، پيش خودتان فكر ميكنيد كه اينها واقعاً فكر ميكنند چه آش دهنسوزي هستند! آيا اينگونه افراد به راستي اعتماد به نفس دارند؟ نه! هرگز! در واقع، نه فقط اعتماد به نفس ندارند؛ بلكه خودباوریشان بسيار ضعيف و پايين است. غرور، منيّت و خودبزرگبيني در واقع، پوششي است براي پوشاندن و مخفي كردن اعتماد به نفس پايين و خودباوري ضعيف. هنگامي كه انسانها از درون، احساس اجبار ميكنند تا فوقالعاده بودنشان را هر جا اعلام كنند، در واقع از درون، احساس بيلياقتي و بيكفايتي مينمايند. هنگامي كه پيوسته به اين و آن ميگويند چقدر خوب و دلنشين هستند و به نفع خودشان تبليغات مي كنند، در واقع، سعي ندارند كه فقط شما را متقاعد كنند؛ بلكه ميخواهند والد سختگير و انتقادگير درون خودشان را نيز راضي كنند تا سرانجام رضايت دهد و قبول كند كه اينها چه كسي هستند. در واقع، شايد بيش از هر كس، آنها سعي دارند خودشان را متقاعد كنند كه حقير نيستند.
مثال: «برادري دارم كه خودش را در هر كاري وارد ميداند. در اموري كه از آن ها هيچ سررشتهاي هم ندارد، اظهارنظر ميكند و بدون اعتنا به نظر افراد با تجربه دست به كارهايي ميزند كه در آن ها مهارت و تجربهاي ندارد. وقتي هم شكست ميخورد، با پرخاشگري و داد و فرياد، ديگران را مقصّر قلمداد ميكند».
