تفاوت اعتماد به نفس و بت ساختن از نفس قسمت دوم

در نوشته قبل به بحث اعتماد به نفس، کسب قدرت و جایگاه آن در زندگی اشاره کردیم. اینکه همه ما برای تحقق اهدافمان پای رفتن و اراده پولادین می خواهیم، امری کاملا بدیهی است.

داشتن اعتماد به نفس بالا، عامل اصلی نتیجه بخشی امیال و خواسته های ماست. اما اینکه این اعتماد به نفس را چگونه می توان به دست آورد، سوال بسیار مهمی است. از آن مهم تر اینکه وقتی به این سطح از قدرت و توانمندی رسیدیم، نگاه ما به گذشته، حال و اینده زندگی مان چگونه خواهد بود؟

جای بسی تاسف است که دو واقعیت بزرگ را باید دید و درد کشید.

 اول –  عده زیادی در آرزوی داشتن اراده ای قوی و اعتماد به نفسی شگفت انگیز هستند؛

دوم – اینکه عده ای این قدرت و موهبت را به دست آورده اند، اما در راه نامناسبی آن را به کار می گیرند.

به عنوان نمونه به چند مورد زیر اشاره می کنم:

 تقلب های آنچنانی و خارق العاده در امتحانات مختلف زندگی

دزدی و کلاه برداری های سنتی و مدرن

اغفال اذهان عمومی و سوء استفاده های مختلف مالی و جانی و جنسی و… 

 ازدواج های دروغین

 قتل و غارت و نسل کشی

 ادعاهای کوچک و بزرگ تا حد باز ی کردن نقش منجی برای بشریت

بارها و بارها در این دو دهه ای که مشغول به تحقیق و تدریس در زمینه بحث عزت  نفس و اعتماد به نفس و به طور کلی موفقیت فردی هستم، این سوال در ذهنم خطور کرده که آیا ضعیف بودن بهتر است و ضعیف ماندن، یا قوی شدن و هیچ خدایی را بنده نبودن؟؟؟

مادامی که نهایت قدرت را بدست آوردن نتایج دلخواه خود بدانیم، هیچ چیز دیگر برایمان معنا و مفهومی ندارد. به همین خاطر به راحتی هدف وسیله را توجیه می کند و برای تحقق آن دست به هر آب و آتشی خواهیم زد.

آیا تا به حال شما هم از این زاویه دید به مساله اعتماد به خود و موفقیت نگاه کرده اید؟

خوبان همراه، ادامه مطلب را در روزهای آتی خواهم نگاشت.

درود و سپاس

سید حسن پورحسینیان

مدیر گروه آموزشی فن نهان